برچسب : نویسنده : parandeh22 بازدید : 46
برچسب : نویسنده : parandeh22 بازدید : 36
برچسب : نویسنده : parandeh22 بازدید : 56
برچسب : نویسنده : parandeh22 بازدید : 55
یادمه که با صدای گریه و فریاد بهوش اومدم...
صدای الکساندرا هنوز هم به گوش میرسه که داره توی خفقان گریه میکنه.
بلاخره به حرف میام:همه اینجان؟ فیلیپ جواب میده:متاسفانه یا خوشبختانه آره...
ساندرا فینشو بالا میکشه و نومیدی خودشو اعلام میکنه:ما همه میمیریم... و بعد ناگهان صداش بلند تر میشه و با فریاد های گوش خراش از خدا میخواد که نجاتش بده.
یه چیزای کوچیک......برچسب : نویسنده : parandeh22 بازدید : 56
صدای کلید که سعی داره توی قفل در جا بشه مارو به خودمون میاره و سعی میکنیم سریعا به حالت اولیه خودمون در بیایم. استرس سراسر وجودمو میلرزونه و دندونام تیک و تیک به هم میخورن و این منو عصبی هم میکنه...
یه چیزای کوچیک......برچسب : نویسنده : parandeh22 بازدید : 35
برچسب : نویسنده : parandeh22 بازدید : 53
برچسب : نویسنده : parandeh22 بازدید : 55